روزنامه جوان در یادداشتی به سخنان بیپرده یک دختر دانشجو در بیت رهبری و برخورد پدرانه و مهربانانه رهبر معظم انقلاب پرداخت.
این روزنامه نوشت: مجموعه سخنان اعتراضی یک دانشجوی دختر در حضور رهبری، که هم منتقدان وضع موجود و هم مخالفان نظام از آن استقبال فراوان کردهاند، یک قضیه و رخداد خوب است، به شرط اینکه متن چنین بیانیههایی با ورود به مصداقها و جزئیات، هم منطقیتر و غیراحساسیتر شود و هم بتواند با تعیین مصادیق واقعی نقدهای کلی، از شائبه پیروی و کپیبرداری از کلیگوییهای مخالفان سنتی فاصله بگیرد، در غیر این صورت این پرسش مطرح میشود که چنین بیانیههایی که محصول فکر مشترک افرادی با تخصصها و اطلاعات گوناگون و جمعآوری آن زمانبر است و مبلغ اینچنین بیانیههایی شاید خود با بسیاری از مفاهیم آن بیگانه باشد، در کجا و به دست چه کسانی تهیه شده که با برخی کلیگوییها، همان اتهامات بدون مصداق مخالفان سنتی را برجسته میکند؟
اگرچه دور از انتظار نیست که چنین بیانیههایی سرشار از واژههای برابری و رفع تبعیض و شعارهایی از جنس آرمانهای نهضتهای چپ مارکسیست باشد و به یکباره همه آرزوهای بشری برای رفع بیعدالتی و رانت و تبعیض و استقرار کامل آزادی را در خود بگنجاند اما فرق بیانیهای که با همفکری نوشته میشود با بیانیههای احساسی دانشجویی باید در همین واقعگرایی آرمانگرایانه با هیجانگرایی آرمانپندارانه باشد.
مثلاً ایکاش آن خانم دانشجوی گرامی توضیح بیشتری میداد که وقتی میگوید «مداخلات غیرقانونی نیروهای نظامی - امنیتی در وظایف نهادهای منتخب ملت»، دقیقاً منظورش چیست و از کدام مداخلات صحبت میکند؟ لطفاً مصادیق آن را بگویید تا ببینیم آیا امر بر شما واضح است، یا این گزاره کلی مبهم که یک قضیه ثابت بیانیههای مخالفان سنتی جمهوری اسلامی است، به شکل کپیوار به بیانیه دانشجویان وارد شده است؟!
همچنین وقتی گفته میشود: «تضییع حق انتخاب مردم با ردصلاحیتهای سلیقهای و دخالتهای فراقانونی قوه قضائیه در وظایف دیگر قوا» میتوان پرسید لطفاً «سلیقه» را در این جا دقیقاً از منظر یک دانشگاهی تفسیر و معنی کنید و بگویید چگونه تشخیص دادید که مثلاً فلان رد صلاحیت، قانونی نبوده و بر اساس سلیقه بوده است؟ آیا با متن قانون انطباق دادید یا صرفاً چون این رد صلاحیت با «سلیقه» شما جور نبود، به آن معترضید؟!